بر اساس گزارشی از عبدالجبار کاکایی موسیقی ایرانی را می توان از دستاوردهای تمدن کهن کشورمان دانست که همواره حمایت کننده، پشتیبان و مکمل شعر فارسی بوده است.
هر آن چیزی که از دربار سلسله ساسانیان تا صفویان به خاطر تاریخ مانده است، رشد، گسترش و توجه خاص به مغنیان و خنیاگران می باشد که اگرچه در دورههایی شاهد آن بوده ایم که موسیقی ایرانی از همراهی با شعر بازمانده است، ولی موسیقی و نغمهها و مقامهای موسیقی بر محمل آواز و مرثیه و مولودی توانستند به خوبی راه خود را طی کنند. ده ها گوشه دلآویز و هفت دستگاه امروز موزیک و مقامهای محلی نشان از فطری بودن آواز و موسقی در نهاد تمامی انسان های ایرانی می باشد. سال های طولانی محمل فرهنگ، تفکر و اعتقاد ایرانیان تناسب و تقارن میان کلمه و کلام موسیقی شعر می باشد.
امروز میراث موسیقی ایرانی در معرض انقراض و فراموشی می باشد. یکی از دلایل آن مواجهه موسیقی با تحولهای جامعه و رشد فناوریهای شنیداری می باشد. دلیل دیگر آن هم گسترش مخاطبان و تجاریشدن هنر و موسیقی است. شیاد بتوان حاکمیت بلامنازع تهیهکنندههای بازاری و توسعه نوع خاصی از موسیقی به عنوان «سرگرمی» باشد.

موسیقی ایرانی لازم است تا در محلی مانند موزه نگهداری شود
نیاز به جایی برای نمایش دارد. اکثر مخاطبان این نوع موسیقی اهل محلی خلوت هستند و میانه خبوبی با «استیجها» ندارند؛ محلی که خواننده بتواند با تکنیکهای آواز و تصنیف در کنار گروه نوازندگان حرفهای به راحتی نسبت به نمایش موسیقی مقامی بپردازد و به خوبی این سنت فرهنگی را زنده نگه دارد.
شهر توس که مدتی است قرارگاه یکی از هنرمندان به نام موسیقی ایرانی یعنی استاد شجریان می باشد، محیط بسیار خوبی برای اجرا و برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری به نظر می رسد. در صورتی که متولیان شریعت استان توس به خوبی به فرهنگ ایرانی بنگرند و نسبت به ارتباط میان موسیقی و عرفان اعتقاد داشته باشند این صحبت را فرصتی استثنایی می دانند.
ما باید خراسان را پناهگاه و ملجأ میراث ارزشمند آواز ایرانی بدانیم و با برگزاری نشستهای تخصصی و بررسی سیر تحول موسیقی اصیل ایرانی … در توس آن را مکانی برای شناسایی موسیقی و آواز ایرانی به جهانیان کنیم. تا بتوانیم شیفتگان فرهنگ و هنر در این استان ارزشمند را، به دور از جنجال های کنسرتهای سرگرمکننده، به ساعتی تفکر و بهرهمندی از شعر و آواز ایرانی بهره مند سازیم. بخش اعظمی از مدایح رضوی در گوشهها و مقامهای بومی و محلی اجرا شده اند.از این رو حیف است موسیقی ایرانی به خااطر حذف موسیقی پرهیاهوی رایج رانده شود و متولیان فرهنگ و هنر نسبت به این موضوع بیتفاوت باشند.